شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید:

معنی generalization به فارسی :

تعمیم

1- در شکل گیری مفاهیم و در مسأله گشایی و انتقال یادگیری. استنتاج یک ویژگی یا اصل مشترک در طبقه ای از اشیا ، رویدادهای یا مسأله ها. 2- در شرطی سازی: وقتی پاسخ شرطی معینی به محرک معینی به وجود آمد محرک های مشابه نیز می توانند همان پاسخ را فراخوانند. {افتراق}.

تعمیم

تعمیم، تعمیم دادن

تعمیم

تعمیم

تعمیم

این میل ارگانیسم برای پاسخدهی هم به محرکی که در حضور آن شرطی شده و هم به محرک های دیگر وابسته به آن. برای مثال، اگر ارگانیسمی با یک صوتِ دارای بسامد 500 دور در ثانیه شرطی شده باشد ، به صوت های دارای بسامد 600 ، 550 ، 490 دور در ثانیه نیز پاسخ خواهد داد.

تعمیم