شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید:

معنی dissonance به فارسی :

ناهماهنگی، ناسازی، تنافر

ناهماهنگی

1- در موسیقی ، ترکیب ناموزون اصوات (متضاد هماهنگی). 2- در روانشناسی اجتماعی ، اصطلاحی است از فستینگر به معنای آگاهی شخص از اینکه نگرشهایش با رفتارش ناهمخوانند. {ناهماهنگی شناختی}.