شما برای واژه روبرو جستجو کرده اید:

معنی counterconditioning به فارسی :

شرطی سازی تقابلی

شرطی سازی تقابلی

فن مورد استفاده برای حذف رفتار نامطلوب که در آن یک محرک شرطی با یک محرک غیرشرطی بجز آنچه در اصل رفتار نامطلوب را تقویت کرده است همراه می شود. برای مثال ، اگر یک CS در اصل به وسیله یک شوک دنبال می شده و بنابراین ترس به وجود آورده است، حال با غذا همراه می شود ، و لذا یک پاسخ ناهمساز با ترس به وجود می آورد.

شرطی سازی تقابلی